در انگلیسی نیز چنین مواردی وجود دارند. از جمله Oops که قبلا در «این لینک» آن را بهصورت اختصاصی توضیح دادیم.
– چیزی که دربارهی حروف ندا بایستی بدانید، این است که این حروف با توجه به فن بیان و لحنی که موقع تلفظ استفاده میشود، معانی مختفلی را میتوانند بهخود بگیرند؛ که حتی ممکن است زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند. برای مثال در همین زبان فارسی، خود حرف ندای «ها»، برای موارد مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. از تایید حرف یک شخص گرفته تا تعجب و تمسخر و …
لیست حروف ندا (Interjections)
توضیح + مثال | حرف ندا |
نشاندادن اینکه ناگهان چیزی را فهمیدهاید (معادل همان آها در فارسی)
Aha, so you were the one who phoned me! |
aha |
کاربرد در نوشتن: جلب توجه کسی به روشی مودب و ساکت (ظاهرا معادل اوهوم و اهم در فارسی) | ahem |
نشان دادن خوشحالی، رضایت یا تعجب |
ahh |
ملوانان برای تماس با مردم در کشتیهای دیگر | ahoy |
یک کلمه قدیمی؛ رای گفتن اینکه از چیزی ناراحت هستید؛ و آرزو میکنید کاش این اتفاق نیفتاده باشد
Alas, I couldn’t keep her long as I wished. |
alas |
ابراز سرخوردگی، ناامیدی، رنج، درد، عصبانیت و خستهشدن از چیزی (معادل اَه در فارسی) | argh, aargh, aaargh |
موقعی که از یک چیز خوشتان بیاید، ابراز همدردی ملایم و مهربانانه، ابراز ناامیدی و دلهره، ابراز ترحم، ابراز دلسوزی، اعتراض خفیف و ملایم نسبت به چیزی، دوست نداشتن، ابراز تنفر، التماس، بیمیلی
Aw, what a cute baby. |
aw |
نشاندادن صدای ضربه یا برخورد، نشاندادن یک اتفاق ناگهانی یا غیرمنتظره | bam |
موقع برنده شدن یک بازی bingo (یک نوع بازی شبیه لوتو)، ابراز تعجب یا هیجان از انجام موفقیتآمیز کاری، گفتن به کسی که چیزی را درست حدس زده است | bingo |
فرد یا چیزی کسل کننده یا افسرده کننده باشد و در کل احساس کسالت یا ناراحتی داشته باشید. همچنین زمانی استفاده میشود که شخص نمیداند چه بگوید یا نمیخواهد از تمامی کلمات مورد نیاز برای تکمیل جمله استفاده کند که در این صورت سه تا blah blah blah پشت سر هم گفته میشود
I thought the show was blah. |
blah |
ترساندن کسی بهعنوان شوخی ناگهان بووو فراید میزنید. (معادل پخخخ در فارسی). یا در یک سخنرانی افراد با فریاد زدن بو نشان میدهند که با سخنران مخالف بوده و یا از اجرا بدشان میآید. | boo |
معادل براوو و باریک الله در فارسی | bravo |
موقع داشتن احساس سرما و لرزیدن (معادلی به همین صورت نیز در فارسی وجود دارد) | brrr |
موقه خوردن مش_روبات الکلی در جمع و برای ابراز خواستههای خوب بهمعنی «به سلامتی». معنی تشکر کردن و خداحافظی نیز میدهد.
‘Here’s that book you wanted to borrow.’ ‘Oh, cheers.’ |
cheers |
تبریک گفتن | congratulations |
موقع ناامید یا اذیت شدن | dang |
نشان دادن اذیت شدن | drat |
وقتی از چیزی اذیت بشوید | darn |
عصبانیشدن نسبت به یک اشتباه مسخره یا کوچک یا زمانی که فکر کنید کاری که یک شخص انجام داده، احمقانه است (معادل اَه در فارسی) مثلا کتری را روی گاز گزاشتهاید و بعد از مدتی متوجه میشوید که اصلا زیر گاز را روشن نکردید. |
duh |
وقتیکه ناگهان ترسیده و یا متعجب میشوید؛ مثلا دیدن سوسک (معادل جیع در فارسی 😀 یا وااای و اوووی و …). از این صدا نیز معمولا دخترها و بچهها استفاده میکنند. |
eek |
موقعی که ندانید یک شخص چه میگوید یا از آن گفتهها سورپرایز شده باشید.
Eh? What’s that again? |
eh |
کلمهای که حضار در پایان اجرای نمایش یا چیزی شبیه به آن فریاد میزنند؛ تا آن را بیشتر انجام دهند و بهعبارتی بیشتر میخواهند. | encore |
موقع داشتن رضایت بسیار؛ چراکه پاسخ یک مسئله و مشکل را پیدا کردهاید. | eureka |
موقع دیدن یک چیز چندش آور و زمانی که حالتان بههم بخورد (معادل ایییی و پیییف در فارسی یا اَللو و بَعوو در ترکی) | eww |
ابراز اختلاف یا خشم | fiddlesticks |
کلمهای قدیمی برای یک سوگند خفیف | gadzooks |
بیان واکنشی مانند تعجب یا تحسین خیلی زیاد؛ مثلا چیز غیرباور | gee, gees |
بیان واکنشی مانند تعجب یا تحسین | gee whiz |
ابراز تعجب یا نگرانی جزئی | golly |
موقع ترک یک شخص یا شخص شما را ترک کند موقع پایان دادن به یک تماس تلفنی. بهجای گودبای از بای برای دوستان صمیمی استفاده میشود. | goodbye |
نشان دادن تعجب
Goodness, is it that time already? |
goodness |
ابراز تعجب یا شک. ابراز دلهره و انزجار | good grief |
نشان دادن تعجب (سورپرایز شدن) یا کمی اذیت شدن | gosh |
نشان دادن صدای خنده یا نشان دادن اینکه چیزی خندهدار است. (با هدف تمسخر نیز استفاده میشود که مثلا خنده دار بود یا …) | ha-ha |
ستایش خدا. ابراز خوشحالی برای اتفاقی که منتظر آن بودید یا امیدوار بودید | hallelujah |
بهعنوان خوشآمدگویی و درود هنگام ملاقات با کسی یا شروع یک مکالمهی تلفنی. صدا زدن کسی برای جلب توجه او همانند hey که در اداه گفته میشود یا مثلا وارد یک ملک شدهاید و میخواهید بدانید کسی در آنحا است یا خیر. موقعی که کسی توجه کافی ندارد و بهعبارتی در باغ نیست. ابراز تعجب و علاقه
Hello, my name is Hadi. |
hello |
شکل صمیمانهی hello برای دوستان صمیمی جهت صدا کردن یکی از دوستان (البته از این حرف ندا برای سلام کردن به دوستان صمیمی نیز استفاده میشود) hey Hadi |
hey |
مکث قبل از گفتن چیزی (معادل امممم در فارسی) | hmm |
گاو مقدس! بهعنوان یک تعجب بیشتر در ایالات متحده ، کانادا ، استرالیا و انگلیس استفاده می شود. بیان تعجب، هیبت، ترس و حشت، حیرت و … (معمولا درمورد چیزی که برای اولین بار دیدهاید) Holy shit, that car just exploded! |
holy buckets holy cow holy shit holy smokes |
نشاندادن تعجب بسیار، خوشحالی و تحت تاثیر قرار گرفتن | hot dog |
ابراز تحقیر، عصبانیت، ناباوری، تعجب یا مسخرهبازی و … بعد از اینکه چیزی بگویید، در انتها گفته میشود تا بهعنوان سوال پرسیده شود که طرف موافق است یا خیر. نشان دادن اینکه شخص حرفهای خود را تکرار کنید برای اینکه آنها را نشنیدید. نشان دادن اینکه چیزی را دوست نداشته، باور ندارید و یا با آن موافقید و … Great shot, huh? |
huh |
پیف کردن؛ خرناس یا غرغری که برای نشان دادن انزجار یا ناراحتی انجام می شود! ابراز تردید یا نارضایتی کمی تحقیرآمیز.
An example of a humph is the sound made by a wife when her husband explains why he couldn’t take out the trash. |
humph |
ابراز شادی، ستایش و داشتن رضایت زیاد از چیزی (معادل هورا)
|
hurray |
موقع دیدن یک چیز جالبی که ممکن است از آن لذت ببریم، تغحب کردن، همدردی و ناراحتی از یکچیز
Oh, I forgot to ask. |
oh |
اوه عزیزم! ابراز ناراحتی، ناکامی (مایوسی)، اضطراب، نگرانی، رنجش و یا تعجب در مورد اتفاق ناگواری که رخ داده یا کار اشتباهی که انجام دادهاید
Oh dear, I’m afraid I’ve spilt your coffee. |
oh dear, dear |
معادل ای وای، وای من، وای بر من | oh my |
oh well | |
اووپس! موقع انجام یک اشتباه کوچک و سپس سریع متوجه آن میشوید. توضیح بیشتر در «این لینک» | oops |
بیان احساس درد ناگهانی (معادل آخ در فارسی) مثلا موقعی که دستتان به جایی خورده و درد بگیرد “Ouch, dammit,” she muttered. |
ow, ouch |
بهعنوان تعجب برای ابراز انزجار، خستگی، تعجب، بیحوصلگی، تسکین، ابراز حس نجاتیافتگی مثلا موقعی که خطر از بیخ گوشتان رد شود یا زمانی که مثلا خیلی گرم باشد (معادل پوووف و آخییش و اوووف در فارسی) | phew |
نشان دادن اینکه عصبانی یا ناامید شدهاید؛ یا اینکه چیزی را باور ندارید. معنای احمقانه و مزخرف نیز میدهد.
I say phooey to all their money and fine clothes |
phooey |
اه و پیف! ابراز انزجار از بوی نامطبوع | pooh |
نشان دادن صدای انفجار و ضربه شدید | pow |
بیان دلخوری. لعنت (damn و dan)
Rats! I forgot my keys. |
rats |
همان هییسسس یا سسسس! بیان اینکه ساکت باشید و صدایی از خود بروز ندهید یا کمتر سر و صدا کنید یا حرف نزنید (متوقف کردن حرف زدن شخص یا اشخاصی). | shh |
دور کردن حیوان یا شخص تا از آنجا برود و جلو نیایید. | shoo |
قدردانی کسی. پذیرش یا رد کردن مودبانه چیزی که پیشنهاد میشود.
You’re looking well.’ ‘Thanks.’ |
thanks |
There, that didn’t hurt so much, did it? | there |
نشان دادن عدم تایید
Tut-tut, Jack, you disappoint me, you really do. |
tut-tut |
کاربرد در نوشتن: صدایی که مردم با چیزی موافق بوده و یا وقتی به یک سوال بله میگویند.
‘I’ll see you at six o’clock, then?’ ‘Uh huh.’ |
uh-huh |
کاربرد در نوشتن: صدایی که مردم متوجه میشوند مشکلی پیش آمده
Uh-oh! I think we’ve added the figures up wrongly. |
uh-oh |
کاربرد در نوشتن: صدایی که مردم فکر میکنند چیزی ناخوشایند است
Ugh! That tastes disgusting! |
ugh |
– | wahoo |
قبل از گفتن یک جمله بهخصوص موقع پاسخ دادن.
Well, I agree with you about that. |
well |
برای گفتن به اسب تا آهسته راه رفته یا بایستد (معادل هوووش در فارسی). ولی گاهی نیز ممکن است برای آرام کردن شخصی نیز استفاده شود؛ مثلا باشخصی دگیر شده و ناگهان به شما حمله میکند. برای تعجب زیاد نیز استفاده میشود. | whoa |
موقع اتفاق افتادن یک حادثه کوچک. برای مثال موقعی که چیزی را از دست خود بیاندازید یا مثلا شخصی زمین بخورد.
Whoops! Watch what you’re doing! |
whoops |
تعجب زیاد و حیرت انگیز از یک چیزی (معادل وای در فارسی). البته گاهی نیز برای مسخرهکردن از جهت اینکه مثلا تعجب و حیرت زدهشدهاید (کنایهای و تکهانداختن) هم استفاده میشود که بستگی به لحن دارد.
Wow, don’t you look nice. |
wow |
خیلی هیجانزده و یا خیلی خوشحال
Yay, I did my homework! |
yay, yippie |
یک راه دیگر برای گفتن yes! | yeah |
بیان تعجب ، شادی ، هیجان ، اشتیاق یا انزجار , … البته در کاربرد غیر حرف ندای خود، معنی بله را میدهد. |
yes |
ابراز تعجب یا ترس جزئی | yikes |
جلب توجه کسی یا سلام و احوالپرسی با کسی | yo |
ابراز اینکه فکر میکنید کسی یا چیزی کثیف، زشت یا ناخوشایند بوده و بهعبارتی از چیزی بدتان بیاید یا از آن متنفر باشید و چندشتان شود (معادل اَه و … در فارسی) | yuck |
این مطلب در آینده بهروز میشود.
نظرات ثبت شده بدون دیدگاه