بهعبارتی سادهتر، تخصیصگر واژهایست که پشت یک اسم یا یک گروه اسمی آمده و درمورد تعداد، مقدار، مالک، معرفه و نکره بودن آن اطلاعاتی را به ما میدهد.
در زبان انگلیسی، چهار نوع تخصیصگر (Determiner) وجود دارد:
- Articles (حروف تعریف)
- Demonstrative Pronouns (ضمیرهای اشاره)
- Possessive Adjectives (صفات ملکی)
- Quantifiers (کمیت سنجها)
Articles (حروف تعریف)
قبل از آنکه در مورد این گروه از تحصیصگرها حرف بزنیم، بهتر است با دو مفهوم معرفه و نکره آشنا شوید.
معرفه: ویژگی اسمی است که نزد مخاطب معلوم، معهود، آشکار و شناختهشده باشد. بدین معنا که اسم، برای او شناخته شده باشد.
نکره: ویژگی اسمی که برای مخاطب، نامعلوم، مجهول و شناختهشده نباشد. در کل هر اسمی که معرفه نباشد، نکره است.
دو تعریف بالا شاید کمی گنگ و گیجکننده بهنظر برسند! بنابراین برای درک این دو، بیایید دو مثال در زبان فارسی داشته باشیم:
- مثال اول: بشقابه رو بیار واسم.
- مثال دوم: یه بشقاب بیار واسم.
در مثال اول، گوینده بشقاب خاصی را مد نظر داشته و به مخاطب میگوید که همان بشقاب را برایش بیاورد؛ اما در مثال دوم، گویند از مخاطب تقاضای یک بشقابی را کرده و هیچ بشقاب خاصی را مد نظر ندارد. بنابراین بشقاب موجود در مثال اول شناخته شده و بشقاب موجود در مثال دوم نامعلوم بوده و مجهول است. حالا در این دو مثال، حرف «ـه» در انتهای بشقاب، آن را معرفه و واژهی «یه» در ابتدای بشقاب، آن را نکره ساخته است.
البته توجه داشته باشید که یک اسم میتواند برای گوینده، معرفه و برای شنونده نکره باشد؛ اما هدف این است که باتوجه به دید مخاطب (شنونده) این مورد قضاوت شود.
در زبان انگلیسی نیز برای معرفه و نکره ساختن یک اسم، از موارد زیر استفاده میشود:
- Indefinite Article (حرف تعریف نامعین): a و an
برای نکرهها بهکار میروند.
مثال: a cat (یک گربه)
مثال: an apple (یک سیب)
نکته: تفاوت a و an در ادامه گفته میشود. - Definite Article (حرف تعریف معین): the
برای معرفهها بهکار میرود.
مثال: the cat (گربه هه)
مثال: the car (ماشینه)
Indefinite Article (حرف تعریف نامعین)
حرف تعریف نامعین برای نکرهها بهکار برده میشود. در زبان انگلیسی از a (تلفظ /ə/ و برخی موارد برای تاکید و مکث بین حرف زدن /eɪ/) و an (تلفظ /æn/) برای اینکار استفاده میشود. هردوی اینها بهمعنای «یک» و یا «یه» هستند؛ همانند مثال: «a cat (یه گربه)» و یا «an apple (یه سیب)».
اما اگر هردوی اینها بهمعنای «یک» هستند، بنابراین تفاوت آنها در چیست؟! (قبل از پاسخ به این پرسش، این لینک را برای آشنایی با مصوت و صامت مطالعه کنید.)
شاید در ابتدا فکر کنید که اگر واژه با a شروع شود، بایستی از an استفاده گردد؛ اما این چنین نیست! همانطور که میدانید، تلفظ یک واژه میتواند با یک واج مصوت (صدادار) یا صامت (بیصدا) شروع شود. از طرفی، خود حرف تعریف نامعین a نیز یک مصوت است. حال عبارت «a apple» را تلفظ کنید! بله؛ بهکار بردن دو واج مصوت پشت سرهم دشوار خواهد بود و از این رو، از an زمانی استفاده میشود که تلفظ واژه، با یک مصوت شروع شود.
– به نظر شما «an red apple» درست است؟ بله درست نیست! چراکه بایستی به اولین واژهی بعد از حرف تعریف نامعین دقت کرد. در اینجا بعد از حرف تعریف نامعین، یک گروه اسمی «red apple» وجود دارد که red صفت apple است. اگر بخواهیم از حرف تعریف نامعین در اینجا استفاده کنیم، بایستی به اولین واژه دقت کنیم.
ویژگیهای اسم بعد از حرف تعریف نامعین:
- بههیچ وجه نمیتوان از اسم غیرقابل شمارش استفاده کرد! بهعنوان مثال، نمیتوان گفت «a water (یک آب).
البته لازم به ذکر است که درمورد خوراکیها میتوان استثانیی قائل شد. اگر در بالا، منظور ما از آب، خود آب نبوده و برای مثال یک بطری آب باشد، اشکالی ندارد. یا مثالهای دیگری مثل «a coffe (یک قهوه)» که این نیز میتواند به خلاصهی «a cup of coffe (یک فنجان قهوه)» اختصاص داشته باشد. - اسم نمیتواند جمع باشد و بایستی حتما مفرد باشد! برای مثال نمیتوان گفت «a cats (یک گربهها).
جمعبندی کاربرد حرف تعریف نامعین:
- اگر بخواهیم دربارهی اسمی صحبت کنیم که نمایندهای از یک گروه است
برای مثال در جملهی «a lion is dangerous (یه شیر خطناکه)»، مشخص نشده است که درمورد کدام شیر حرف میزنیم؛ چراکه هزاران شیر در دنیا وجود دارد. یا مثال «I need a pen (من به یه خودکار نیاز دارم)». - اگر برای اولین بار دربارهی یک اسم با مخاطب صحبت شود، بایستی از حرف تعریف نامعین استفاده گردد. برای مثال، یک شخصی را برای بار اول میبینیم و قصد داریم به او بگوییم که گربهای داریم؛ بنابراین به او میگوییم «I have a cat». سپس در ادامه میتوانیم از the استفاده کنیم چرا که برای مخاطبمان شناخته شده است.
اگر a و an بهمعنای یک هستند، بنابراین one چه کاربردی دارد؟!
اگر بخواهید برروی تعداد تاکید کنید و یا آنکه درمورد تعداد سوالی پرسیده شده است، بایستی از one بهجای a یا an استفاده شود. برای مثال:
سوال: How many aparatment do you have?
پاسخ: I have one apartment
Definite Article (حرف تعریف معین)
حرف تعریف معین برای معرفهها بهکار برده میشود. در زبان انگلیسی از the (تلفظ قوی /ðiː/ و تلفظ ضعیف /ðə/) برای اینکار استفاده میشود. همچنین برخلاف حرف تعریف نامعین، برای اسم غیرقابل شمارش و اسم جمع نیز میتوان از the استفاده کرد و عبارتی مثل «the water» و «the cats» صحیح هستند.
تلفظ the:
اگر the قبل از یک واژهی صامت (بیصدا) استفاده شود، بایستی از تلفظ ضعیف استفاده شده و اگر واژهی بعدی مصوت (با صدا) باشد، بایستی از تفلظ قوی استفاده شود. برای مثال، «the cat» با تلفظ ضعیف؛ اما «the apple» با تفظ قوی خواهد بود.
یک مثال ترکیبی از نامعین و معین:
- نفر اول: میشه یه خودکار بهم بدی؟
- نفر دوم: کدوم خودکار؟
- نفر اول: خودکار آبیه.
در اینجا نفر اول تقضای یک خودکار نامعلومی را میکند که خودش هم نمیداند. در ادامه نفر دوم برفرض خودکارها را به او نشان داده و میپرسد که کدام خودکار را میخواهد. سپس نفر اول در پاسخ میگوید که خودکار آبی را میخواهد. حالا همین مکالمه به انگلیسی:
- نفر اول: Can you give me a pen?
- نفر دوم: Which pen?
- نفر اول: The blue pen.
البته هیچ اجباری نیست که شخص برای پاسخ به پرسش طرف بگوید «خودکار آبیه» و میتواند به سادگی خودکار را نشان داده و بگوید «این خودکار» و یا از صفات ملکی استفاده کند و یا حتی بگوید یه خودکار آبی که به شرایط بستگی دارد چون ممکن است خودکارهای آبی زیادی وجود داشته باشند. و یا اصلا هیپ پاسخی نداده و خودکار مورد نظرش را بردارد.
حالا بیایید مثالی بزنیم که در آن، نفر اول میداند در مورد چهچیزی صحبت میکند؛ اما چون فعلا برای نفر دوم ناشناس است، مجبور است که از حرف تعریف نامعین استفاده کند. در اینجا دو نفر در حال راه رفتن در خیابان هستند؛ که ناگهان:
- نفر اول: Wow… what a classy car! (واییی… چه ماشینه با کلاسی)
- نقر دوم: Wich car? (کدوم ماشین؟)
- نفر اوم: The red car. (ماشین قرمزه)
در اینجا نیز همانند بالا شخص میتواند از the استفاده نکرده و برای مثال با اشاره و روشهای دیگری بگوید. اکنون که در اینجا شخص میگوید «ماشین قرمزه»، طرف متوجه میشود که در آنجا یک ماشین شناختهشدهای با رنگ قرمز وجود دارد و منظور شخص اول نیز آن ماشین است.
جمعبندی:
- اگر درمورد اسمی صحبت شود که آن اسم در دنیا خاص بوده و بهعبارتی تک است، بایستی از the برای آن استفاده شود. همچنین برای اسم برخی از مکانهای شناختهشدهای همانند رودخانهها، دریاها، هتلها، دانشگاهها، رشتههاکوهها و … نیز بایستی از the استفاده شود. برای مثال: ماه، خورشید، آسمان، دریای سرخ، اقیانوس آرام، رشته کوههای هیمالیا و ..
the moon. the son, the sky, the internet و … - اگر درمورد گروهی از مردم که خصوصیتی مشترک دارند صحبت شود، میتوان از the استفاده نمود. در چنین شرایطی، واژهی the بههمراه یک صفت آمده و گرچه ظاهر مفردی دارد، ولی به گروهی اشاره میکند. برای مثال:
«the rich (ثروتمندان)» «the Iranian (ایرانیها)» و … - قبل از نام برخی از کشورها که بهصورت ایالتی، پادشاهی و یا جمهوری هستند، بایستی از the استفاده شود. برای مثال:
«the USA» «the UAE» «the United Kingdom» «the UK» «the Islamic Republic of Iran» - اگر بهصورت کلی در مورد کل یک خانواده صحبت شود، بایستی از the استفاده شود. برای مثال:
«the Jacksons (خانوادهی جکسون یا بهتر است گفتهشود جکسونیها)»
«the Carters (خانوادهی کارتر یا بهتر است گفتهشود کارتریها)» - برای اکثر روزنامهها و مجلات نیز بایستی از the استفاده شود. برای مثال:
«the Gaurdian» «the Time» «the New York Times»
Demonstrative (ضمیر اشاره)
همانطور که از نام آن پیداست، کاربرد آن برای اشاره کردن به یک چیز یا چیزهایی میباشد. بهعنوان مثال: «اون (آن) گربه رو میبینی؟» یا «اینا (اینها) چقدر عجیبن» یا «این سایت فول کده هم جالبهها»!
در هنگام اشاره کردن، ما یک اشاره به نزدیک و یک اشاره به دور داریم. از طرفی برای اشاره به نزدیک، بایستی بدانیم آن چیزی که به آن اشاره میکنیم، یکی است یا چندتا! همین مورد در مورد اشاره به دور هم صدق میکند. بنابراین با ضمیر اشاره، میتوان مکان، فاصله و تعداد یک اسم را مشخص کرد.
در زبان فارسی ضمایر اشاره عبارتند از:
- این
- آن (در حالت گفتاری: اون)
- اینها (در حالت گفتاری: اینا)
- آنها (در حالت گفتاری: اونا)
همچنین گاهی پیش میآِید که موقع اشاره، اسم وجود نداشته باشد! برای مثال در بالا گفته شد که «اون گربه»، اما مثلا میتوان گفت «اونو (اون رو یا آن را) میبینی؟». در اینجا خبری از اسم نیست.
حال در زبان انگلیسی نیز همین ضمایر اشاره وجود دارند:
- this: این
مثال: this cat
مثال: this cat is so cute - that: آن
مثال: that cat
مثال: that cat is so cute - these: اینها
مثال: these cats
مثال: these cats are so cute - those: آنها
مثال: those cats
مثال: those cats are so cute
زبان ما هم جذاب است 😀
Possessive Adjectives (صفات ملکی)
صفات ملکی، برای مشخص کردن مالک یک اسم بهکار میرود! در واقع همانطور که از نام آنها پیداست، نوعی صفت برای یک اسم هستند؛ که مالکیت آن اسم را مشخص میکنند. بهعنوان مثال، وقتی گفته میشود «my cat (گربهی من)»، یعنی یک گربه وجود دارد که مطلعق به من است.
در زبان انگلیسی، صفات ملکی این موارد هستند:
- my (اول شخص مفرد: مال من، برای من)
- your (دوم شخص مفرد یا جمع: مال تو، مال شما)
- his (سوم شخص مذکر: مال او، برای او)
- her (سوم شخص مونث: مال او، برای او)
- its (سوم شخص خنثی مثل اشیاء: مال او، برای او)
- our (اول شخص جمع: مال ما، برای ما)
- their (سوم شخص جمع: مال آنها، برای آنها)
بعدا در مطلب جدایی این موارد را توضیح خواهیم داد.
Quantifiers (کمیت سنجها)
این موارد نیز قبل از اسم آمده و همانطور که از نامش پیداست، درمورد کمیت آن اسم اطلاعاتی داده و یا به بیانی سادهتر، تعداد یا مقدار آن اسم را مشخص میکنند! همچنین برای تشخیص کمیتسنجها در جمله، میتوان سوال چهتعداد و یا چقدر را درمورد آن اسم به کار برد. برای مثال وقتی گفته میشود «some water (مقداری آب)»، میتوان با پرسیدن سوال چقدر آب، کمیتسنج را تشخیص داد. همچنین لازم به ذکر است که اعداد نیز یک کمیتسنج بهحساب میآیند؛ برای مثال: «two cat بهمعنی دو تا گربه».
لیست کمیتسنجهای مربوط به اسمهای غیرقابل شمارش:
- much
- a little/little/very little
- a bit (of)
- a great deal of
- a large amount of
- a large quantity of
لیست کمیتسنجهای مربوط به اسمهای قابل شمارش:
- many
- a few/few/very few
- a number (of)
- several
- a large number of
- a great number of
- a majority of
لیست کمیتسنجهای قابل استفاده هر اسمی:
- all
- enough
- more/most
- less/least
- no/none
- not any
- some
- any
- a lot of
- lots of
- plenty of
بعدا در مطلب جدایی این موارد را توضیح خواهیم داد.
نظرات ثبت شده بدون دیدگاه