به نام برنامه نویس هستی
جهان از دید یک برنامه نویس – ناتوانی در رد وجود خدا
گاهی اوقات، با برخی از دوستان بحثهایی داشتهایم؛ بحثهایی پیرامون خدا، عملکرد خدا و … و در نهایت وجود خدا…! خارج از این که امر وجود خدا بدیهی است؛ اما اجازه دهید به جای این که ابتدا به بدیهیت وجود خدا بپردازیم، به ذکر دو نظریه بپردازیم که به کل ما را از رد وجود خدا باز می دارند…!
نظریات ناتوانی دوگانه
به طور کلی دوست ندارم وقتی با چنین اشخاصی (خداناباور یا آتئیست) وارد بحث میشوم، با توجه به گفتههای دین الهی با آنها بحث کنم؛ چرا که آنها اصلا دین را قبول ندارند!
البته گرچه دین الهی حقیقت اثبات شدهای است؛ اما برای کسی که طرز فکر دیگری را پیموده و اصول او متفاوت از اصولیست که او را به نتیجه برساند، درک این مسئله محقق نخواهد شد، مگر با وارد شدن از راههایی غیر از راه اصلی آن!
پارایزیت:
1 2 |
Human human = new Human(config); world.addHuman(human); |
اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كس كه شما را از يك نَفْس آفريد.
این آیه، اشارهی بسیار نزدیکی به مبحث شی گرایی در برنامه نویسی دارد.
ایندو نظریه که در ادامه بیان خواهم کرد، فقط از لحاظ جنبهی فکری یک برنامه نویس (در این جا خودم) مطرح شدهاند و خارج از این هستند که دین الهی در این باره چه میگوید!
و اما دو نظریهای که از دید برنامه نویسی میگوید، علم هیچ گاه نمیتواند اثبات کند خدایی وجود ندارد:
- فرض کنیم، برنامه نویس هستی، منطقی برای این هستی نوشته است که نتوانیم اثبات کنیم خودش وجود دارد.
- فرض کنیم، برنامه نویس هستی، منطقی برای این هستی نوشته است که بتوانیم اثبات کنیم خودش وجود ندارد.
دو نظریه بر ضد هم، ولی هر دو بر ناتوانی ما تاکید میکنند.
درست است، ما هیچگاه نمیتوانیم این دو نظریه را رد کنیم؛ چرا که شاید این دو نظریه درست باشند؟! بنابراین اگر شخصی دین الهی را قبول نداشته باشد، نمیتواند به هیچ وجهی از این دو نظریه فرار کرده و در نهایت وجود خدا را رد کند!
اگر کسی می تواند، بسم الله! حال آنکه فقط تنها دلیلِ امتخان الهی، قادر است به سوالات و شبهات بسیاری که خدا ناباوران مطرح میکنند، پاسخ دهد.
به نام دانشمند و به نام علم
هر آنچه که بر روی آن نام دانشمندی را چسباندهاند باور نکنید؛ چرا که آشکار است کافران (خداناباور با کافر فرق دارد) دست به دامان علم زدهاند تا با نام علم و دانمشمند، به جنگِ با خدا بروند! این یک توهم توطئه نیست و یک حقیقت است که ایرانیان اگر کمی دقت کنند، بیشتر از هرکسی آن را مشاهده کردهاند. علارغم این حقیقت نیز، افراد سودجو همیشه در کمین هستند تا به هر نحوی، مردم را فریب داده و به سودهای کلانی برسند، چه از راه دین و چه از راه علم و چه از هر راه دیگری!
اما علم چیست؟!
وقتی به شما بگویم که دو دوتا می شود 4، شما به سادگی میتوانید بفهمید که بله، دو تا دو می شود 4؛ ولی اگر به شما بگویم رادیکال 4 می شود 2، شما میگویید چرا؟!
- اگر توضیح ندهم، شما نباید این حرف مرا قبول داشته باشید.
- اما اگر هم توضح بدهم، باید حرفم آشکار توضیح داده شود!
پس میگویم رادیکال 4 یعنی کدام عدد دو بار در خودش ضرب شود میشود 4؟
یا بگویم رادیکال 9 یعنی کدام عدد دو بار در خودش ضرب شود میشود 9
و این را هم بگوییم که این رادیکال، خودش یک علامت و مفهوم اختراع شده توسط ریاضیدانان برای نشان دادن چنین گفتهای است و میتوانستیم شکل و اسم آن را چیز دیگری قرار دهیم.
چنین چیزهایی که توانستیم آنها را درک، آزمایش و تجربه کنیم را باید برای خود به عنوان علم قبول کنیم؛ نه داستانهای خرافهای که به نام علم مطرح میشوند. جالب است که بدانید هستند کسانی که میگویند در فلان چیز ماندهایم، اما برایمان از ده برابر فلان چیز دیگری علم در میآورند و البته برایش هیچ دلیلی هم ندارند و اگر هم دلیلی داشته باشند، تنها یک دلیل اثبات نشده است!
و اگر آن چه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد سخنان خدا پايان نپذيرد قطعا خداست كه شكست ناپذير حكيم است.
پس یکی از جاهایی که خدا ناباوری از آن شکل میگیرد، این است که انسان به دنبال ایراد گیری از کار خدا باشد و نظر و عقیدهی خود را بر چیزی که خدا خواسته است برتری دهد و مهمترین چیزی که بر این عقیده نیرو میبخشد، این است که انسان نتواند به سوالات خود پاسخ داده و نتواند به درک درستی برسد! در کل، خدا ناباوری بیشتر از روی جهل در خداشناسی شکل میگیرد.
همچنین برخی مسائلی که دشمنان خدا در قالب علم و به نام علم معرفی میکنند را بدون اینکه واقعا علمی به آن داشته باشند می پذیرند و علم قرآن را زیر پا میگذارند. درحالی که بدیهی است دشمنان اصلی خدا بهتر از من و شما به خدا باور دارند و شاید صرفا بر یک عقیدهی دیگری نیز باور دارند و آن این است که فکر میکنند میتوانند در برابر خدا بایستند و از این رو چنین کارهایی را انجام میدهند.
مىخواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند؛ ولى خداوند نمىگذارد تا نور خود را كامل كند؛ هر چند كافران را خوش نيايد
اما این که خداناباوران از کار خدا ایراد می گیرند هم باز دلیل بر رد خدا نیست؛ چرا؟!
دوباره خارج از گفته های دین الهی، مسائلی اساسی را برای گفتههای خداناباوران مطرح می کنیم:
- فرض کنیم خدا خودش خواسته است کار ایراد داری انجام دهد.
- فرض کنیم خدا خودش خواسته است کاری کند که فکر کنیم کارش ایراد داشته است.
- و …
می بینید؟! توجه کنید با گفتههای دین که درباره این سوالات چه جوابی میدهند کاری نداریم؛ اما خارج از آن میخواهیم به صورت ساده بگوییم رد خدا ممکن نیست.
البته دین الهی میگوید که: “خدا کار ایراد داری انجام نمیدهد و اینکه اشخاصی گمان کنند کار خدا ایراد دارد، از دلایلی ناشی میشود و آنها (خود نیز در) امتحان الهی هستند.” اما این جواب دین برای خداباوران است نه خدا ناباوران!
در ادامه توجه شما را به آیاتی زیبا از قرآن کریم جلب می کنم:
انصاریان: تا وقتی که [به محل حساب] آیند، [خدا] می گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید در حالی که هیچ احاطه علمی به آنها نداشتید؟ یا شما [غیر از تکذیب آیات] چه کارها [ی دیگری] انجام می دادید؟
فولادوند: تا چون [همه كافران] بيايند [خدا] مى فرمايد آيا نشانه هاى مرا به دروغ گرفتيد و حال آنكه از نظر علم بدانها احاطه نداشتيد آيا [در طول حيات] چه میکرديد
انصاریان: و به سبب ستمی که [به آیات ما] روا داشتند، عذاب ما بر آنان حتمی و لازم می شود، پس [برای معذور نشان دادن خود] سخن نمی گویند.
فولادوند: و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارن
و اما بدیهیت وجود خدا چیست؟!
قبل از آن بهتر است بدانیم خدا یعنی چه؟! که البته منظور، خدای یکتا می باشد. دوباره خارج از صفاتی که دین به خدا نسبت داده است، بدیهی است که خدا باید ذاتا از اول بوده باشد، باید توانا و قادر بر هرکاری باشد. باید عالم باشد. و همه تواناییها با اندازه بی پایانی در اختیارش باشد.
اما یک سوال: چگونه خدا ذاتا وجود دارد و خالقی ندارد؟؟؟
برای پاسخ به این سوال، باید مقالهی اول را مطالعه کرده باشید. برطبق اصول برنامهنویسی شیءگرا، ما آبجکت یا همان شیءهایی در این جهان خلقت هستیم و برنامهنویسی که ما را نوشته است، مواردی را در کلاس ما تعریف کرده است؛ پس قابلیتهای ما محدود به این موارد تعریف شده خواهد بود. این موارد تعریف شده، توانایی آن را ندارند که بفهمند خالق چگونه از اول بوده است. این یک اشکال نیست؛ یک اشکال به کار خدا نیست؛ زیرا ما به چه حقی میتوانیم بگوییم چرا مثلا خدا مارا جور دیگری برنامهنویسی نکرده که بفهمیم چگونه خودش از اول بوده است؟! حال اینکه اگر آن کار را نیز میکرد، میگفتیم چرا کاری نکرد که نفهمیم؟! و طبق مطالب گفته شده تا به این جای مقاله، اشکالاتی که ما از خدا میگیریم، بر اساس ناداناییهای ماست و ما هیچ حقی نداریم که بگوییم چرا خدا این کار را کرد و آن کار را نکرد؛ زیرا ما بر اساس کلاس Human ای که از آن نمونهسازی شدهایم، قضاوت میکنیم؛ نه بر اساس چیزهای دیگر…! و در کل، بالا مسائلی را هم مطرح کردیم و گفتیم که اشکال گرفتن از کار خدا هم به هیچ وجهی نمیتواند دلیلی بر انکار وجود خدا باشد.
بنابراین حالا باید بدانیم که بدیهیت وجود خدا، از ناتوانایی در رد وجود خدا قوت می گیرد! چراکه وقتی تمام دلایلی که برای رد خدا آورده میشود پاسخی پیدا میکند، یا وقتی دو نظریهی بالا مطرح میشود و بدون پاسخ میماند، پس در نتیجه بدهیت وجود خدا با قدرت سرجایش قرار داد.
اما بدیهیت وجود خدا چیست؟!
بدیهی یعنی آشکار، روشن، مبرهن، غیرقابلانکار، واضح، هویدا. و اما چرا وجود خدا آشکار است؟! خیلی ساده است… این را میتوانیم از خودمان بپرسیم!
و هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند، خدا را پاكدلانه مىخوانند؛ و[لى] چون به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، بناگاه شرك مى ورزند.
نمیخواهم برهان علیت و معلول را بیاورم… نمیخواهم از راه دین الهی اثبات کنم؛ ولی… تنها یک لحظه فکر کنید! واقعا میتوانید خود را بدون خدایی که خلقتان کرده باشد و با این فرض که جهان خود به خود به سمت ایجاد انسان به این پیچیدگی رفته است فرض کنید؟! اگر به چنین چیزی فکر میکنید، میتوانید دلیل آن را بگویید؟! دلیلی واضح و آشکار نه دلیلی از فلان دانشمند که برای خودش داستانی ساخته است که البته باز آن داستانها هم با کمی فکر دوباره ناتوان باقی میمانند و تنها به دلیل حمایتهایی که میشود شهرت مییابند! پس آیا میتوانید؟! میتوانید به این فکر کنید که به صورت تصادفی جفت انسان نر و ماده ایجاد شدهاند که با سیستمی بسیار پیچیده و هوشمندی، کاری را انجام دهند؟! اما با باور به وجود خدا، این موارد دیگر عجیب نخواهند بود؛ چراکه عجیب بودن این موارد در تعریف ماهیت خدا معنایی ندارد و مشکلی پیدا نمیکند! همچنین طبیعت و تاریخ انسان از ابتدا خدا را در خود داشته است و هنوز هم آن خدا درر فطرت انسان زنده است. چراکه:
پس روى خود را با گرايش تمام به حق، به سوى اين دين كن. اين فطرتي است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده. آفرينش خلقت خدا تغییرپذیر نیست، همان دين پايدار؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند
ای کاش همه ی ما به خدا اعتماد میکردیم!
جالب بود ولی چون طولانی بود کامل نخوندم
لطف دارین دوست عزیز
عالی بود.
موفق باشید
سلامت باشید